هشدار می دهم به همه دوستداران ایران از خطر پان های قومیتی به ویژه غده سرطانی پان ترکیسم
اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
نویسندگان
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پان ترکیسم خطری جدی برای هویت ایرانی و آدرس antipanturkism.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 6
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 7
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 7
:: بازدید ماه : 7
:: بازدید سال : 8
:: بازدید کلی : 96

بسمه تعالی

 

سوگنامه ای بر هویت ایرانی

( نکاتی در باب تشکیل فراکسیون ترک زبانهای مجلس )

 

مهرداد احمدی ورامینی

 

 

 متاسفانه چندی است که خبر تاسیس فراکسیون مناطق ترک نشین منتشر شده است . نمی دانم چه باید گفت و چه اصلا می توان گفت . دشمنان ایران و ایرانی بار دیگر انتقام خود را از این تمدن گرفتند و تیری تازه به سوی آن شلیک کردند و دل ایرانیان را به درد آوردند ؛ این خبر  حالم را دگرگون کرد لذا تصمیم گرفتم درد دلم را با همه ایرانیان بازگو کرده و مطالب و نکاتی را بیان کنم .

1-هویت ایرانی دو رکن دارد : مذهب تشیع و زبان فارسی . این دو رکن چه کسی خوشش بیاید چه نیاید عامل هویت بخش ما و عامل تشخص ما در جهان امروز است . تضعیف این دو رکن با هر بهانه و دستاویزی که باشد خیانت به ایران و ایرانی است . امروز با تاسیس فراکسیون ترک زبانان ضربه ای اساسی به هویت ایرانی زده شده و آن کم رنگ کردن زبان فارسی به عنوان یکی از دو عامل تشخص ایرانیان است . زبان فارسی که از بیش از 2500 سال پیش زبان ملی ایرانیان بوده ، موجب شده ایرانیان معاصر به ایرانیان میانه و ایرانیان باستان پیوند بخورند در واقع آنچه ایران و ایرانی را ایران و ایرانی کرده و جلوی انقطاع تاریخی آن را گرفته فقط و فقط زبان فارسی است زیرا حتی دین ایرانیان نیز با تمام اهمیتش در این 2500 سال دستخوش تغییر و دگرگونی شده و از زرتشتی به اسلام متحول شده ولی این زبان فارسی است که ما را با اجداد باستانیمان مرتبط کرده و همه دنیا ما را به عنوان وارثان هخامنشیان و ساسانیان می شناسند . بنابراین هرگونه ضربه و خیانت به زبان فارسی  خسارتی جبران ناپذیر است .

2-متاسفانه پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری های آن و از جمله جمهوری آذربایجان ؛ فعالیتهای ضد ایرانی پان ترکها که از زمان جعفر پیشه وری شروع شده بود با حدت و شدت بیشتری پی گرفته شد . پان ترکها با مطرح کردن مدعیات اکثرا کذب و دروغ علیه زبان فارسی و هویت ایرانی فعالیت می کنند . آنها با جعل تاریخ می کوشند برای حضور خود در ایران ، که حضوری چند قرنِ است ، تاریخ چند هزار ساله بسازند و افرادی نظیر محمد تقی زهتابی با نوشتن کتاب مجعولی به نام " تاریخ دیرین ترکان ایران " برای خود در ایران جای پایی محکم می کنند . حال آنکه ترکان اساسا از نواحی غرب چین و مغولستان به اینجا آمده و مهمان ایرانیان هستند و اگر چه مهمان حبیب خداست اما خود مهمان نباید از حجب و حیای صاحبخانه سوء استفاده نماید و فزون خواهی کند.

 متاسفانه پان ترکها می کوشند با جعل تاریخ ، شخصیت های ایرانی زبان ، نظیر بابک خرم دین و مولوی و نظامی و خاقانی  و... را ترک جلوه بدهند حال آنکه زمانی که این بزرگان و بزرگواران می زیستند آذربایجان یک سره ایرانی زبان بود و هنوز ترکها وارد آن نشده بودند و این حقیقتی غیر قابل انکار است اگر چه ترکان خود را از نسل سومری ها و مادها می دانند ولی این مساله مقبول نیفتاده است و آن را جزو تاریخ سازی های پان ترکی تلقی می کنند؛ به قول مینورسکی خاورشناس: «هر جا که پرسش حل نشده‌ای در زمینه فرهنگ قوم‌های شرق باستان پدید آید ترکان بی درنگ دست خود را همان‌جا دراز می‌کنند».

نکته دیگر آنکه پان ترکهای ترکیه ، که به قول پان ترکهای ایران ، برادر یکدیگر هستند نه تنها افتخار تاریخی ندارند بلکه خود را از نسل گرگ خاکستری می دانند و همین از نسل گرگ بودن است که موجب شده  در تاریخ 90 ساله  خودشان در قرن بیستم 5 نسل کشی مرتکب شوند : نسل کشی ارامنه بیش از 5/1 میلیون نفر . نسل کشی یونانیان بیش از 500 هزار نفر . نسل کشی کردها حدود 350 هزار نفر . نسل کشی آشوری ها حدود 270 هزار نفر . نسل کشی علوی ها حدود 70 هزار نفر ( معروف به کشتار درسیم ) . بنابراین بدیهی است پان ترکها که به این حدت و شدت ، عصبیت و سبعیت دارند ، اگر مجال یابند بار دیگر با دیگران و از جمله ایرانیان چه خواهند کرد ! ( سرکوب شدید کردها در ترکیه ، سرکوب شدید تالشی ها در جمهوری آذربایجان و سرکوب شدید تاجیکان در ازبکستان ، نمونه ای از خوی پان ترکهاست ).

3-باید توجه داشت پان ترکها که امروز به تاسیس فراکسیونی خوشنودند به هیچ وجه آن را کافی ندانسته و در پی گرفتن امتیازات متعدد و متوالی از ایرانیان اصیل می باشند با شناختی که از پان ترکها داریم مطالباتی نظیر تاسیس فرهنگستان زبان ترکی ، تدریس ترکی در مدارس و سرانجام جا انداختن ترکی به عنوان زبان رسمی دوم ایرانی و اگر نشد استقلال و جدایی از ایران از خواسته های آنهاست . باید توجه داشت هرگونه امتیاز دهی به ایشان و کوتاه آمدن از هویت ایرانی نه تنها آنها را ارضا نکرده بلکه آنها را جری تر نیز خواهد کرد . بنابراین نباید به هیچ وجه از ایران و منافع آن کوتاه آمد و از سر و صدای و های و هوی پان ترکان ترس و واهمه ای به دل راه داد و یا با شرم و نجابتِ آریایی ، سکوت و عقب نشینی را بر مجادله با آنان ترجیح داد.

البته در همین جا ، جا دارد که درخواستی هم از نمایندگان غیر ترک مجلس نماییم و آن اینکه با تشکیل فراکسیون ترکان مخالفت کنند و اگر نتوانستند جلوی تشکیل آن را بگیرند طرحی مبنی بر به رسمیت شناختن نسل کشی ارامنه توسط ترکیه به مجلس برده و آن را تصویب کنند تا با اینکار پرده از بخشی از جنایت علیه بشریت ِ پان ترکها برداشته و نیت واقعی و طینت حقیقی آنان را به جهانیان نشان دهند .

 

4- تشکیل فراکسیون ترک زبانها در مجلسی که قرار است خانه ملت باشد نه خانه قومیت ها موجب ایجاد درگیری و نزاع قومیتی شده و طبیعی است که اقوام دیگر نظیر کردها و لرها و عرب ها و بلوچ ها و... را به سودای تاسیس فراکسیونی مشابه اندازد  و کاملا روشن است که درگیر شدن به مسایل قومی و نژادی و غفلت از مسایل ایرانی و ملی تا چه حد می تواند برای آینده ملت ایران خطر آفرین باشد .

متاسفانه برخی از قومیت ها از همین اکنون با به کار بردن عباراتی نظیر ملت ترک و ملت کرد  و... دارند حساب خود را از حساب ملت ایران جدا می کنند و این خطری است که باید از آن هراسید .( اگر کسی اعصاب و حوصله داشته باشد و سری به  وبلاگ ها و وبسایت های پان ها و از جمله پان ترکها بزند متوجه می شود که این ها چگونه به نفرت پراکنی و فحاشی و هرزه درایی علیه  ملت ایران می پردازند و چگونه با دزدی و سرقت برای خود تاریخ و هویت و... می سازند ).

 

در پایان این جستار جا دارد دو مطلب را گوشزد کنیم مطلب اول اینکه پان ترکهای ترکیه برای صدمین سال تاسیس دولت جعلیشان ، که بر خون علویان و کردها و ارامنه و یونانیان و آشوریان  استوار است ، برنامه های مفصلی چیده اند و قرار است با همکاری همه ترکهای جهان رویاها و بلند پروازی های خود را محقق کنند ، برخی از اقدامات ترکیه در عراق در همین راستاست ، اما ترکان آذربایجان هم وطن ما هستند  و باید مواظب باشند در بازی یی که پان ترکهای ترکیه قاعده آنرا ساخته اند داخل نشوند و بازی نکنند .

دوم اینکه ایرانیان هیچ گونه نفرت و بغض و کینه ای با ترکها ندارند و آنها را برادر خود می دانند اما این بعضی از ترکها و بهتر بگوییم پان ترکها هستند که با بکار بردن اصطلاحات و عباراتی علیه ایرانیان ، که ما شرم داریم از تکرار آنها ، کینه و نفرت خود را نثار آنان می کنند و طوری در مورد ایرانیان سخن می گویند که گویا دشمن خونی و پدرکشته آنانند . و این همان نقطه ضعف کشور ماست که می تواند در بلند مدت خطر آفرین باشد. و ما معتقدیم که بر همگان لازم است که اجازه ندهند  از ایران که بر دو پایه مذهب تشیع و زبان فارسی استوار است کشوری 72 ملت نظیر لبنان یا سوریه و یا عراق و افغانستان بسازند .

  به هر روی ما در این جستار ، انذار و هشدار خود را دادیم وامیدواریم اهل بصیرت از عاقبت های کشورهای نام برده عبرت بگیرند و کاری نکنند که به ایجاد حقد و کینه از یکدیگر و نزاع قومیتی و جنگ و جدال طایفگی منتهی شود و عوارض آن دامن گیر همگان شود و ترک و ایرانی در آتش آن بسوزند و فاتحه تمدن ایرانی خوانده شود.

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 59
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : آرش قلمدار
تاریخ : جمعه 4 خرداد 1397
نظرات

( مطلب زیر به نقل از سایت فرهنگ نیوز ارائه می گردد.)

شناسه خبر : 188207
95/1/2 - 16:43 -
 
پان ترک ها به دنبال چه چیزی هستند؟/  فعالیت ها و استراتژی نوین پان ترک ها
منازعات قومی و ریشه یابی آن در ایران(1)؛

پان ترک ها به دنبال چه چیزی هستند؟/ فعالیت ها و استراتژی نوین پان ترک ها

یکی از موضوعات اساسی در منطقه غرب آسیا، دامن زدن و ایجاد اختلاف میان قومیت ها و مذاهب مختلف است که دشمنان سرمایه گذاری گسترده ای روی آن انجام داده اند.
 

به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، درست چند روز مانده به پایان سال 1394، خبر اعلام حکومت فدرالی کردها در سوریه روی خروجی های خبری قرار گرفت و کردها در شمال سوریه، روژاوا یا کردستان غربی را به عنوان حکومت فدرال در شمال سوریه اعلام رسمی کردند. این تصمیم هرچند توسط برخی از کشورها محکوم شد، اما به طور قطع در راستای اهداف بلند مدت غرب و اسرائیل در تجزیه منطقه به کشورهای کوچک و ضعیف قرار دارد.

رویه مربوط به افروختن آتش میان قومیت ها و مذاهب مختلف در منطقه غرب آسیا که به عنوان موزاییک قومیتی و مذهبی شناخته می شود، مربوط به چند دهه اخیر نیست و در تاریخ معاصر منطقه، کشورهای استعماری برای افزایش سلطه خود بر منابع طبیعی منطقه، از آن بهره می بردند. نقشه موجود در غرب آسیا و شمال آفریقا بر اساس منافع آن زمان استعمار ترسیم شد و در حال حاضر نیز برای ادامه سلطه و نفوذ، می بایست بار دیگر نقشه منطقه دستخوش تغییر قرار گیرد که این تغییر بدون درد و خون نبوده است. جنگ های موجود در منطقه چه با هجوم قدرت های بیگانه و چه درگیری گروه های مختلف داخلی، در نگاه کلان، در پازل بالکانیزه کردن منطقه و ایجاد کشورهای ذره ای قرار دارد.

مقدمه

پیاده سازی درگیری قومیت ها در کشورهای منطقه، به روش های مختلف نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دنبال می شود که هر یک گاهی به صورت آنی و در اکثر موارد به صورت تدریجی، به پیش می روند. یکی از آمال و آرزوهای کشورهای غربی برجسته کردن منازعات قومی در ایران است. ایران با وجود جمعیت اکثرا شیعه و مسلمان، از چندین قومیت بزرگ تشکیل شده و در طول قرن های متمادی هویت اسلامی و ملی در کشور تمامی تفاوت ها را پوشش داده و حس وطن دوستی و احساس هویت اسلامی و ملی در میان ایرانیان بسیار برجسته بوده است. به همین خاطر است که با وجود برخی از کمبودها در برخی از مناطق، تاکنون از ناحیه منازعات قومی کشور ایران از مصونیت ویژه ای برخوردار بوده و جمهوری اسلامی با اولویت بخشیدن به مذهب، دین را به عنوان عنصری اتحادبخش و منسجم کننده در سرتاسر کشور عرضه کرده است.

با این حال، گروه های کوچکی نیز وجود دارند که با وجود وحدت مثال زدنی ایرانیان، دست از پیگیری اهداف قومیتی افراطی و انحرافی دست برنمی دارند و کار را به آنجا کشانده اند که قصد خود را مبنی بر جدایی مناطق و تجزیه ایران اعلام کرده اند. یکی از این گروه ها، پان ترک ها هستند که با تکیه بر اندیشه های متوهمانه و جعلی، تعریف خاصی از خود ارائه داده و در سال های اخیر با سرمایه گذاری غرب، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای منطقه، بر دامنه فعالیت های تبلیغاتی خود افزوده اند. این دسته از افراد بدون توجه به هویت ملی و منافع کشور، در برخی از عرصه ها مانند مسابقات ورزشی با طرح شعارهای هیجانی سعی در جلب نظر و طرفدار دارند. در گزارشی با عنوان "توهین های قومیتی چه زمان از فوتبال رخت می بندد؟"، به هنجارشکنی آنها در مسابقات فوتبال لیگ برتر اشاره شد که حتی از واژه های جعلی مانند خلیج ع ر ب ی و پرچم کشورهای بیگانه استفاده می کنند. برای شناخت بهتر این گروه به بررسی ساختاری و ایدئولوژی آنها پرداخته شده تا مشخص شود دامنه فعالیت های آنها تا کجاست. در سلسله مباحث قومیتی، به مرور مباحث و منازعات قومیتی و ریشه های شکل گیری آن در خارج از کشور بررسی می شود. در اولین مبحث، پان ترکیسم، در زمینه شکل گیری، سران اولیه آن و برنامه های آینده آن مورد کنکاش قرار می گیرد و در مبحث جداگانه ای به صورت مبسوط تری کنش گری آنها در ایران موضوع اصلی خواهد بود.

 یكی از جریانات قومی و فرهنگی قوی در منطقه ی خاورمیانه , پان تركیسم می باشد كه از ابتدای پیدایش خود خواستار اتحاد و یكپارچگی كلیه ی  ترك زبانان دنیا در یك منطقه ی جغرافیایی است. این جریان در ابتدای پیدایش, خارج از كشور كنونی تركیه بوده و در بخش های ترك نشین امپراطوری روس در قرن 19 قرار داشت. ولی استفاده و بهره برداری دیگران از جمله یهودیان از این امر و سوق آن به امپراتوری عثمانی باعث گردید كه پان تركیسم در این امپراتوری نیز جایگاه پیدا نماید.

تعریف پان تركیسم

 پان ترکیسم ، ایدئولوژی ملی گرا و جنبشی سیاسی ـ فرهنگی در اواخر قرن سیزدهم / نوزدهم . این عقیدة سیاسی خواهان وحدت فرهنگی، زبانی و سیاسی تمامی ترک هایی بود که براساس زبان های خویشاوند، تبار، تاریخ و سنن مشترک قابل شناسایی اند. براساس این اندیشه، ترک زبانان مسلمان، بویژه آنان که در ترکیه ، قبرس ، شبه جزیرة بالکان ، اتحاد شوروی سابق ، عراق ، ایران ، افغانستان و ترکستان شرقی (سین کیانگ ) زندگی می کنند، اجزای یک ملت بزرگ به شمار می آیند و همه آنان باید به رهبری ترکیه در یک دولت متحد شوند. پان‌ترکیسم بنا بر ماهیت خویش ایدئولوژی و جنبشی الحاق‌گراست که بر احساس و دیدگاههای ریشه‌دار پیروان خود متکی است.

پان تركیسم (Pan-Turkism) ایدئولوژی ملی اقوام ترك است كه پیش از آغاز جنگ جهانی اول ایدئولوژی دولتی در تركیه عثمانی اعلام شد و هدفش گردآوری همه اقوام پراكنده ترك از اروپای غربی تا خاور دور و از چین تا اقیانوس منجمد شمالی،  تحت حكومت واحد بود. امپراتوری عثمانی از آغاز تأسیس خود سیاست غصب سرزمین هاى ملل دیگر و برپایی یك وطن مشترك برای ترك ها در این سرزمین های اشغالی را در پیش گرفته بود

ناسیونالیسم ترك در آغاز ماهیت قومی داشت، یعنی نوعی گرایش فكری در جامعه ای(عثمانی) كه متشكل از اقوام گوناگون دارای سوابق سیاسی، مذهبی و فرهنگی متفاوت بود. جریان فوق در مراحل آغازین خود در پی تأسیس یك دولت جدید مبتنی بر گروه قومی عرب و ترك بودند. این احساس عربیت و ترك بودن، به ویژه به شكل سیاسی آن از اواسط قرن نوزدهم پیدا شد و قبل از آن هر دو گروه بر مبنای هویت اسلامی در درون سیستم خلافت اسلامی زندگی می كردند.

ویژگی «قومی» جریان ناسیونالیسم عربی و تركی و تلاش آنها برای ایجاد یك دولت یك دست قومی و بحران هویت شدیدی كه در پایان قرن نوزدهم جامعه عثمانی را دربرگرفته بود باعث شد كه هر دو ناسیونالیسم قومی عرب و ترك به تدریج جنبه رومانتیك به خود گرفته و به مرزهای افراطی ایدئولوژی های «پان» قدم بگذارند. بدین خاطر بود كه این دو جریان از اوایل قرن بیستم به بعد گونه های افراطی ناسیونالیسم «پان عربی» و «پان تركی» را به خود گرفتند و برای پكپارچه كردن و ادغام سرزمین های پراكنده ای كه به گمان آنها نشان از رگه های قومی آنها داشت تلاش كردند. بدین گونه بود كه حتی پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، دولت های جدید التأسیس عربی و تركیه با الهام گیری از ایدئولوژی الحاق گرایانه «پان عربیسم» و «پان تركیسم» در پی گسترش نفوذ سرزمینی خود به مناطق همجوار و گاه دور از مرزهای خود برآمدند. پان تركیسم با تبدیل شدن به ایدئولوژی رسمی دولت ترك های جوان پس از ۱۹۱۰، عامل اصلی درگیر شدن عثمانی در جنگ جهانی اول شد و با تكیه بر آرمان های رؤیاگونه خود جهت اتحاد ترك های جهان قدم به راهی گذاشت كه ویرانی و فروپاشی امپراتوری عثمانی را به دنبال آورد.

اما پان تركیسم قبل ار آنكه در تركیه ایجاد شود,‌ در روسیه ایجاد شد. از ترک زبانان روسیه، روشنفکران تاتار کریمه و آذری قفقاز بیشتر با عثمانی مناسبات متقابل فرهنگی داشتند. تاتارها یکی از نخستین اقوام مسلمانی بودند که از اواخر قرن دوازدهم / هجدهم تحت سیطره روس ها درآمدند و در معرض سیاست های خشن پان اسلاویستی و روسی کردن قرار گرفتند. آنان برای حفظ هویت قومی خود بشدت به دین و زبان خود پایبند بودند.

با انقلاب 1917 و فروپاشی نظام تزاری راه برای تحقق مرحله دوم که انضمام آذربایجان ایران و روس به قلمرو ترک ها بود، گشوده شد. در حالی که ماجرای قفقاز و آذربایجان ادامه داشت، مقاومت نیروهای عثمانی در دیگر جبهه ها درهم شکست و با تسلیم عثمانی، پان ترکیسم نیز که برای مدت زمان کوتاه اندیشه مسلط و حاکم بر واپسین دوره امپراتوری عثمانی شده بود، شکست خورد .

 بولشویک ها  برای مدت زمانی کوتاه (در فاصله سالهای 1336ـ 1340/ 1918ـ1922) برای برانگیختن انقلاب شرق بر ضد امپریالیسم جهانی، دست پان ترکیست هایی چون انورپاشا و دیگر اعضای متواری کمیتة اتحاد و ترقی را در قفقاز و آسیای مرکزی بازگذاشتند و ناسیونال کمونیستهایی چون سلطان گالیِف  و «رفقای تاتار» او که انقلاب جهانی را زمینة مساعدی برای ایجاد یک «توران سرخ » تلقی می کردند، برای مدتی امکان فعالیت یافتند. با قدرت گرفتن بولشویک ها و از میان رفتن ضرورت اتحاد آنها با پان ترکیست ها، پان ترکیسم نیز مانند ایدئولوژیهای دیگر ضد کمونیستی، در قلمرو شوروی ممنوع شد و به شکل فعالیت سری درآمد. از سوی دیگر دولت شوروی با اعمال سیاست های ملی ویژه، از جمله جداسازی گروههای مختلف ترک زبان از طریق تأسیس جمهوری های جداگانه براساس زبان و اشتراکات قومی دیگر، از رشد تمایلات ترکیستی جلوگیری کرد.

  پس از شکست دولت اتحاد و ترقی و به قدرت رسیدن کمالیست ها، که تمام اشکال توسعه طلبی را مردود شمرده و پدید آوردن ترکیه نوین را در چهارچوب میثاق ملی وجهه همت قرار داده بودند، پان ترکیسم و پان تورانیسم در عرصه سیاست طرد شد. مصطفی کمال پاشا معروف به آتاترک در سخنرانی خود به مناسبت امضای قرارداد دولتی بین ترکیه و شوروی (26 اسفند 1299 / 16 مارس 1921) در مجلس ملی ترکیه، رؤیای تأسیس امپراتوری توران را از علل بدبختی ترکیه به شمار آورد و رسماً اعلام داشت که «ما نه پان اسلامیست هستیم و نه پان تورانیست، هدف ما نیل به استقلال واقعی است». مصطفی کمال که ایدئولوژی دیگری را بجز ملی گرایی محلی متمرکز بر ترکیه و ترکهای ترکیه برنمی تافت، از بازگشت سران اتحاد و ترقی به ترکیه جلوگیری کرد و نهادهای پان ترکیستی موجود را که میراث حاکمیت اتحاد و ترقی بود، بتدریج منحل و یا تعدیل کرد. بدین ترتیب پان ترکیسم سیاسی با پیروزی کمالیست ها و اعلام جمهوری در ترکیه واپس زده شد؛ حتی شخصیت هایی چون ضیاء گوک آلپ نیز که نقش مهمی در شکل گیری ملی گرایی ترک داشتند در دوران جمهوری از صحنة اصلی فعالیت های سیاسی و فرهنگی رانده شدند. با شروع جنگ جهانی دوم ، بویژه پس از حمله آلمان نازی به اتحاد شوروی در 1320 ش / 1941، پان ترکیسم با حمایت مالی برلین در ترکیه از نو جان گرفت و گروهی سازمان یافته از پان ترکیستها برای وارد کردن ترکیه به جنگ در کنار متحدین دست به اقداماتی زدند.

اما پس از شکست آلمان در نبرد استالینگراد و پیشروی ارتش سرخ به سوی غرب و بالارفتن احتمال پیروزی شوروی در جنگ ، سیاست چشم پوشی دولت در برابر فعالیت های پان ترکیستی تغییر یافت و 23 تن از فعالان این اندیشه، که احمد زکی ولیدی طوغان نیز در بین آنها بود، در شهریور 1323 / سپتامبر 1944 محاکمه و به زندان محکوم شدند. با شروع جنگ سرد اتهامات بر ضد پان ترکیستها در دادگاهها فروکش کرد.

   سال های دهة 1340 ش / 1960 دوره شکل گیری حزب پان ترکیستی در ترکیه است. آلپ ارسلان تورکش، که ارتباطش با پان ترکیست ها از شرکت در نمایشهای خیابانی سال های جنگ جهانی دوم شروع شده و از گروه 23 نفری محکومان 1323 ش / 1944 بود، در 1348 ش / 1969 حزب ملت دهقانان جمهوریخواه را که خود از اعضای برجسته اش بود، به حزب «حرکت ملی » با گرایشهای پان ترکیستی تبدیل کرد. این حزب تا کودتای نظامی 1359ش /1980، که پیامد آن غیرقانونی شدن احزاب سیاسی بود، در صحنه سیاست فعال باقی ماند.

سیر پان ترکیسم در ایران

ایران از ابتدا در جریان پان ترکیستی مورد توجه قرار داشته است و نظریه پردازان پان ترکیسم در نظرات خود بخش های شمال ایران نظیر آذربایجان ،گیلان و شمال خراسان را بخشی از امپراتوری آینده ترک ها می دانستند و در استراتژی ضیا گوگ آلپ این بخش ها در مرحله دوم رشد این جریان وتشکیل اوغوزستان قرار داشته اند.

بعد جنگ جهانی اول نیز مناقشات بیشتر جنبه مطبوعاتی ودیپلماتیک یافته بود.که از جمله جنجال برسر سخنرانی فردی به نام روشنی بیگ در مرکز ترک اجاقی و بازتاب آن در محافل مطبوعاتی و دولتی راکه بایدآن را سرآغاز طرح گسترده پان ترکیسم درایران دانست. روشنی بیگ دراین سخنرانی این ادعا رامطرح کرده بود که ایران شمالی کاملاً ترک است و در آذربایجان حدود سه میلیون ترک وجود دارد و اینکه ایران مستملکه روسیه وانگلستان می باشد.

بطور کلی در این دوره گام اول جریان پان ترکیستی در ایران، در تلاش جهت زدودن آثار ونشانه های بر جای مانده از فرهنگ ایرانی بطور کلی و زبان فارسی بالاخص نهاده شده بود و ادعاهایی نظیر ترک بودن زرتشت و... دراین راستا مطرح شده بود.

پان ترکیسم که از اوایل 1300 به یکی از مباحث مهم کشور تبدیل شده بود با روی کار آمدن استبداد رضاخانی وفضای بسته سیاسی به سرعت رخت بربست که از عوامل آن علاوه بر تحولات داخلی می توان به دگرگونی های حاصل از گذار ترکیه به جمهوری و جایگزینی سیاست ناسیونالیسم ترک دراین کشور اشاره نمود.

با جنگ جهانی دوم واشغال ایران و بی ثباتی سیاسی وضعف قدرت مرکزی، پان ترکیسم این بار خود رادرقالب ماجرای پیشه وری وفرقه دموکرات عرضه نمود که سرانجام با اقدامات قوام واشغال تبریز توسط ارتش وفرار سران فرقه وتسلیم شدن برخی از آنان، این جریان فروکش کرد. پس از آن نیز همزمان با افزایش قدرت محمدرضا شاه و ثبات کشور و حمایت وتقویت سیاست ناسیونالیسم ملی که یکی از ارکان مشروعیت بخش دولت پهلوی به شمار می رفت، پان ترکیسم مجالی برای عرصه نیافت اما همزمان با تحولات انقلاب اسلامی 1357 این فرصت برای آنان پیش آمد تا با ورود برخی عناصر به ایران، فعالیت هویت سازی غیر ایرانی را برای آذربایجان را شروع نمایند. در این مقطع بدلیل شرایط نامناسب بین المللی، منطقه ای و نیز تحولات داخل ایران نمود چندانی نیافت و فروپاشی شوروی بود که خون تازه ای در رگ های این جریان جاری ساخت  وپان ترک ها که زمینه را مساعد می دیدند  اقدام به گسترش فعالیت های تبلیغاتی – مطبوعاتی خود نمودند و تحولات خرداد 1376 و ایجاد فضای باز سیاسی در ایران باعث شدت یافتن فعالیت آنان و تشکیل حلقه های دانشجویی و نیز رشد انتشار مجلات و نشریات در راستای اهداف پان ترکیستی  و ترویج نوعی هویت ضد ایرانی گردید.

پان تركیسم و دوران جدید

در مورد وظایف و برنامه های پانتركیست ها در دوران جدید پس از جنگ سرد و استقلال كشورهای آسیای میانه و قفقاز، بحثهای زیادی در محافل پان تركیستی در داخل تركیه، در جمهوری آذربایجان و خارج از این مناطق صورت گرفته است. اما هیچكدام از این بحث ها به اندازه پیشنهادات صبری بدرالدین برای پان تركیست ها جذابیت نداشته است. می توان پس از ضیاءگوك آلپ، بدرالدین را مهمترین ایدئولوگ جریان پان تركیستی دانست. او در یكی از مقالات بسیار مهم خود كه در برگیرنده استراتژی پان تركیست ها برای دستیابی به وحدت تركیه، قفقاز، مناطقی از ایران، افغانستان و كلیه جمهوری های آسیای میانه و بخش های شرقی چین است، ضمن نگاهی به گذشته پان تركیسم، می گوید كه تا سال 1991 (فروپاشی شوروی)، پان تركیسم تنها به عنوان یك ایدئولوژی وجود داشت اما پس از آن، اقدام های عملی برای آغاز مرحله نهادی جنبش پان تركیسم آغاز شد. تشكیل «مجمع خلق های ترك» (TPA ) با شركت كشورهای ترك زبان تركیه، قفقاز، كشورهای آسیای میانه و گروههای ترك زبان سایر كشورها، نخستین گام در این جهت بود. این مجمع جلساتی را هر سال در پایتخت های كشورهای مذكور تشكیل داد، در آن مسایل جهان ترك به بحث گذاشته می شود. خلاصه استراتژی آینده ی پانتركیسم، آنگونه كه توسط بدرالدین مطرح شده است، به شرح زیر است:

از آن جا كه كشورهای دارای اقلیت های عمده ترك زبان در روسیه، چین، ایران، بلغارستان، یونان و افغانستان، نسبت به هر گونه حركت در رابطه با وحدت ترك های جهان حساس هستند و آن را در مورد تمامیت ارضی خود نوعی اقدام دشمنانه تلقی می كنند، پانتركیست ها باید بسیار محتاط عمل كنند، تا دشمنی این كشورها و نیز جهان عرب را برنیانگیزند. بدرالدین یك شیوه تدریجی را براساس آنچه كه او «اصل ختنه» (Principle of circumcision) می خواند توصیه كرده و كاربرد آن را مدنظر قرار میدهد. به نظر او در دوران قبل از ختنه، كودك را با اسباب بازی و شكلات و شیرینی سرگرم می كنند تا موعد مقرر فرا رسد و ضربه ناگهانی در اوج بی خبری كودك وارد شود. در این لحظه اجتناب ناپذیر، گریه كردن و مقاومت بیهوده است چون در واقع كار از كار گذشته است.

 وی یك استراتژی سه مرحله ای را برای رسیدن به آنچه كه ایجاد « فدراسیون تركها» می خواند پیشنهاد می كنند:

1ـ در مرحله نخست پانتركیست ها بر ایجاد روابط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی میان تركها تاكید می كنند.

2ـ در مرحله دوم استحكام سیاسی در اولویت قرار خواهد گرفت، اما این استحكام سیاسی به شش كشور مستقل ترك روسیه سابق محدود خواهد بود.

3ـ مرحله سوم زمانی است (كه) حركت این كشورها به رهبری جنبش پانتركیستی، برای آزاد سازی خلق های ترك و اتحاد سیاسی آنها از قید استعمار در روسیه (تاتارها، یاقوت ها و ...) چین (اویغورها)، ایران (آذربایجانی ها)، و غیره، آغاز خواهد شد. بدرالدین به دلیل حساس بودن دنیای غرب، روسیه و كشورهای منطقه به اقدامات تركیه، تاكید می كند در عین اینكه تركیه یك نقش محوری و رهبری كننده را در جریان پانتركی به عهده دارد اما در مراحل اولیه ادغام و اتحاد تركها، باید با احتیاط تنها بر جنبه فرهنگی رهبری تركیه تاكید كرد.

به سوی اجرای استراتژی «ختنه»:

 گامهای عملی تركیه و پانتركیست ها گرچه نمی توان سند دقیقی برای اثبات ارتباط گروههای پان تركیستی تركیه با پیشنهادات استراتژیك بدرالدین به دست داد اما بررسی اقدامات عملی دولت تركیه در سالهای دهه 1990 و اوایل قرن 21 به خوبی نشان می دهد كه این گام های عملی در واقع چیزی جز گام های تدریجی پانتركیسم به سوی فراهم ساختن شرایط برای رسیدن لحظه موعود، یعنی لحظه ختنه (چه در رابطه با جمهوری های ششگانه آسیای میانه و قفقاز و چه كشورهای دارای گروههای تركزبان) نمی تواند باشد. در واقع باید گفت كه « فرصت های طلایی» (از نظر خود پانتركیست ها) فراهم شده است. سقوط شوروی بار دیگر پس از گذشت 70 سال از سقوط دولت ترك های جوان و فروپاشی عثمانی، دولت تركیه را به وسواس انداخته و آنها را همانند رهبران ثلاثه ترك های جوان به تبدیل پانتركیسم به استراتژی و ایدئولوژی رسمی سیاست خارجی خود واداشته است. در جریان ده سال گذشته، دولت تركیه گام های زیر را به عنوان گام های آغازین مرحله نخست استراتژی نوین پانتركیسم برداشته است:

 1ـ تشكیل مجمع خلق های ترك (TPA ) متشكل از تركیه، جمهوری آذربایجان، پنج جمهوری آسیای میانه و گروههای پانتركیست كشورهای غیر ترك دارای گروههای ترك زبان. این مجمع هر ساله جلساتی را كه به اجلاس « سران ترك» معروف است و تاكنون بیش از ده اجلاس آن در پایتخت های مختلف منطقه برپا شده است، تشكیل داده است.

2ـ تلاش برای ترویج فرهنگ، زبان و سیستم سیاسی تركیه در جمهوری های فوق الذكر از طریق كمك به نشریات پانتركی، چاپ كتاب ها و نشریات تركی با استفاده از حروف لاتین (به جای حروف عربی ـ فارسی) و تركی استانبولی، از جمله چاپ كتابهای آموزشی در مدارس و حتی چاپ كتاب ها و نشریات اسلامی به تركی استانبولی و حروف لاتین.

3ـ كمك به تاسیس شبكه های رادیویی و تلویزیونی و پخش برنامه های هنری، تاریخی، سیاسی مورد نظر تركیه، چه از طریق كانالهای رسمی تلویزیون خود تركیه و چه از طریق كانال هایی كه برای جمهوری های فوق به كمك متخصصان فنی و كارشناسان هنری، ادبی،تاریخی و سیاسی پانتركیست وابسته به تركیه ساخته میشود.

4ـ تاسیس مدارس مذهبی به شیوه مدارس امام خطیب تركیه در این جمهوری ها و چاپ كتب مذهبی، نظیر قرآن و سایر كتاب ها به منظور جلوگیری از فعالیتهای مذهبی جمهوری اسلامی و عربستان سعودی.

5ـ اعطای بورسیه های تحصیلی گسترده، به دانشجویان این جمهوری ها و نیز به دانشجویان ترك زبان كشورهای منطقه، برای تحصیل در دانشگاهها و موسسات آموزشی عالی تركیه.

6ـ تلاش برای بازسازی اقتصادهای ویران شده جمهوری های ششگانه سابق روسیه، از طریق فعالیتهای شركتهای تجاری، اقتصادی، دولتی و غیر دولتی تركیه در زمینه های گوناگون.

7ـ اعطای وامهای گوناگون به دولت های جمهوری های ششگانه فوق الذكر برای بازسازی اقتصادی و پیشبرد توسعه اقتصادی و فرهنگی این جمهوری ها.

8ـ اتحاد و اتئلاف با كشورهای غربی و غیر مسلمان به منظور افزایش توانمندی خود برای فعالیت های اقتصادی و فرهنگی در آسیای میانه و قفقاز و مهمتر از آن مقابله با نفوذ كشورهای رقیب نظیر ایران كه زمینه های خوبی برای فعالیت های مقابل و خنثی كردن تلاش های پانتركیستی تركیه دارند.

در مجموع در مورد پان تركیسم می توان گفت:

۱- پان تركیسم به لحاظ ماهیت، یك ایدئولوژی نژادپرستانه است و همان گونه كه از لابه لای مطالب فصل های گوناگون كتاب برمی آید این شونیزم نژادی و شعار «برتری نژاد ترك بر سایر نژادها» در نوشته های اغلب نویسندگان پان تركیست مشاهده می شود.

۲- پان تركیسم به همان اندازه كه یك ایدئولوژی نژادگرایانه است، به شدت رمانتیك و تخیلی نیز هست. تأكید بر یگانگی نژاد ترك در كشورهای پراكنده دارای لهجه های متفاوت تركی، ایجاد یك امپراتوری رؤیایی از دل اروپا تا دل چین و استفاده از نمادهایی چون گرگ خاكستری(بوزكورت) در نشریات و تبلیغات گروه های پان تركیستی- نظیر حزب حركت ملی- نمونه این رمانتیسیسم و تخیل گرایی است.

۳- گروه های نخبه گرای پان تركی، چه در تركیه یا سایر مناطق، نه تنها به لحاظ كمیت گروه های كوچك برخوردار از طرفداران محدود بوده اند، بلكه میان این گروه ها و نخبگان سیاسی و فكری آنها رقابت های شدیدی نیز بر سر رهبری جریان پان تركی مشاهده می شود.

۴- پان تركیسم در نوع خود یك ایدئولوژی و جنبش الحاق گرایانه نیز هست و نوشته های پان تركیست و عمل رهبران آنها(برای نمونه در دوره «ترك های جوان»، سال های دهه ۱۹۷۰ و پس از فروپاشی شوروی) حاكی از این است كه الحاق سایر سرزمین های دارای جمعیت های ترك زبان از اهداف عمده پروژه پان تركی بوده است.

۵- گروه های پان تركیست از همان دهه اولیه قرن بیستم به بعد، طرح های الحاق گرایانه خود نسبت به مناطق آذری نشین و سایر مناطق ایران و كشورهای همسایه عراق و افغانستان را دنبال می كرده اند و گاه به ویژه، در سال های حاكمیت «ترك های جوان» و احتمالاً سال های پس از فروپاشی شوروی، گروه های پان تركی به فعالیت های سازمانی برای پیشبرد پروژه الحاق گرایانه پان تركی در ایران و دو كشور دیگر عراق و افغانستان نیز دست می زده اند.

تعداد بازدید از این مطلب: 48
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : آرش قلمدار
تاریخ : پنج شنبه 3 خرداد 1397
نظرات
 

پان ترکیستها و پنج نسل کشی در قرن بیستم

پان ترکیستها و پنج نسل کشی در قرن بیستم

نگارنده : آرش قلمدار

 

 

مردمان ترک یا تُرک‌ها یا تورک‌ها (به ترکی: تؤرک‌لَر) مردمانی از نژاد زرد می باشند که گرچه در گذشته بیشتر در شرق چین و مغولستان قرار داشتند ولی اینکه بر اثر مهاجرت ها و تهاجم ها در آسیای غربی، بخش‌هایی از اروپای شرقی نیز ساکن‌ شده اند. آن‌ها به زبان‌هایی از خانوادهٔ زبان‌های ترکی‌تبار سخن می‌گویند

خاستگاه اصلی مردمان ترک‌تبار، شرق چین و مغولستان بوده و این مردمان زرد پوست مغول سان به تدریج و با مهاجرت و قهر و غلبه در غرب آسیا، خاورمیانه، آناتولی و اروپای شرقی سکونت یافتند. و بخش‌های بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز ترک‌زبان کردند. بررسی دی‌ان‌ای در ترکیه نشان می‌دهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیانی) و کرد میباشند که در سده‌های معاصر ترک‌زبان شده‌اند و از لحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغول‌سان) بهره بسیار کمی برده اند. کمتر از ۱۰% مردم ترکیه دارای این نژاد می‌باشند. در مورد ترک زبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که از لحاظ ژن به سان مردم ایرانی و قفقازی هستند .

بسیاری از اقوام ترک شده و ترک‌زبان، زبان ترکی را بر اثر ارتباط و آمیزش با ترک‌زبانان اخذ کرده‌اند، ( شبیه اتفاقی که در جاهایی مثل مصر و تونس و... شد که مردم آن نواحی با آن که عرب نژاد نبودند بر اثر قهر و غلبه اعراب زبان اصلی و مادری خود را از دست دادند و عرب زبان شدند و بدین وسیله در هویت عربی استحاله شدند . جالب این است که حتی بعضی ازاین عرب شده ها در تفکرات پان عربی و تعصب عربی از اعراب واقعی که ساکنان حجازند گوی سبقت را ربودند ! شبیه بعضی از ترک شده ها ) .

به هر حال اصطلاحاتی چون «خلق‌های ترک» و «ترکان» به مفهوم قوم ترک و زرد پوست نیستند و نام ترک نیز فقط جنبهٔ زبانی دارد.

از میان اقوامی که امروزه ترک نام گرفته‌اند بسیاری از اقوام ایشان ، در تاریخ قدیم هیچ‌گاه خود و قوم خود را ترک نمی‌نامیدند. در مورد بخشی از این اقوام ساکن آسیای میانه تنها پس از وارد شدن نظریه پان‌ترکیسم توسط آرمینیوس وامبری یهودی و فرستاده پنهانی وزارت خارجه بریتانیا به عثمانی این نام رفته‌رفته برای این اقوام نیز رواج یافت. این اقوام عبارتند از :

باشقیرها، تاتارها، ناگایباک‌ها، قزاق‌ها، قره‌قالپاق‌ها، نوقای، کرائیم، قره‌چای-بالکار، کومیک، کریمچاک، آلتایی‌ها، اغوزهای واردشده به آذربایجان، قاجارها، شاهسون‌ها، قره‌داغ‌ها، قره‌پاپاخ، قشقایی‌ها، افشارها، خلج‌ها، گاگوز، اورومچی‌ها، توینی، توفالارها، شورها، خاکاس‌ها، تاتارهای چولیم، ازبک‌ها، اویغورها، سالارها، اویغورهای ساری، چوواش‌ها، یاکوت‌ها، دولگان‌ها و غیره.

اما در خصوص مطلب اصلی ما که جنایتهای پان ترکیسم است . ابتدا بهتر است شمه ای از اندیشه های پان ترکیست ها را بیان کنیم ، پان ترکیستها به طور خلاصه طرفدار این اندیشه اند که همه سرزمین‌هایی که ساکنان آن به یکی از زبان‌هایی که ریشه آن‌ها به زبان‌های مغولی - آلتایی (شامل زبانهای ترکی، مغولی، تونگوزی)می‌رسد یکپارچه شوند . نخستین بار از سوی یک خاورشناس مجارستانی یهودی تبار بنام آرمینیوس وامبری در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت. وامبری رایزن سلطان عثمانی شده‌بود ولی در نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار می‌کرد. ساختن و مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از آلتائی زبان‌ها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روسها به مستعمرات انگلیس در هندوستان. بعدها یهودی‌ها و صهیونیست‌های دیگری کار وامبری را ادامه دادند از آن جمله نویسنده یهودی فرانسوی بنام لئون کاهون به شکل‌دهی و تبلیغ پان ترکیسم پرداخت. پس از او به نویسنده یهودی انگلیسی برمی‌خوریم بنام آرتور ل. دیوید که در کتاب خود کوشید تا به ترک‌زبان‌ها حس برتری نژادی و نژادپرستانه بدهد. این ایده در اوایل سده بیستم از طریق ترکان جوان در امپراتوری عثمانی شکل گرفت.

پان ترکیسم و تاریخ سازی و شخصیت تراشی :

یکی از سیاست های اصلی پان ترکیستها تاریخ سازی یا به عبارت دیگر سرقت تاریخ و جعل تاریخ و نیز شخصیت سازی است ؛ به گفته ولادیمیر مینورسکی خاورشناس روس : «هر جا که پرسش حل نشده‌ای در زمینه فرهنگ قوم‌های شرق باستان پدید آید ترکان بی درنگ دست خود را همان جا دراز می‌کنند»مینورسکی ضمن انتقاد از روش مورّخان پان ترکیست، بیان می‌دارد که «مسائل علمی حل نشده‌ای در زمینة فرهنگ اقوام شرق باستان» بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پان ترکیسم فراهم ساخته‌است .

در ایران پان ترکیسم بر روی چند موضوع به گونه‌ای برجسته متمرکز شده‌است و این جریانات مورد تحریف و وارونه‌نمایی در جهت مصادره به مطلوب اندیشهٔ پان ترکیسم قرار گرفته است :

۱. ضعیف نشان دادن و وابسته کردن زبان پارسی تنها به قوم پارس ( در حالیکه قومی به نام پارس هیچگاه وجود خارجی نداشته است و زبان پارسی زبان همه اقوام ایرانی بوده است . آنها می کوشند کم نقش زبان پارسی به عنوان زبان رسمی و مشترک تمام اقوام ایرانی را کم رنگ نشان دهند .

۲. نشان دادن تباری غیر ایرانی برای قوم آذری (درحالی که آزمایش‌های DNA نشان می‌دهد آذری‌ها بیشتر ایرانی و سفید پوست هستند که ترک زبان شده اند نه ترک و زرد پوست )

۳. ارائهٔ آمارهای جمعیتی غیر از آمار رسمی کشور نظیر ۳۰ میلیون ترک ساکن در ایران

۴. یکسره رد کردن وجود اصطلاح و تبار آریایی و تاریخ ایران باستان و همچنین القاء این موضوع که واژه و نام ایران پیشینه‌ای ندارد

۵. تحریف قراردادهای ترکمنچای و گلستان و اشاره به دو تکه شدن کشوری به نام آذربایجان در پی این قراردادها

۶. ترک خواندن مادها، سکاها، سومری‌ها، عیلامی‌ها، اورارتویی‌ها، میتانی‌ها، مانناییان، تورانیان، اشکانیان، سغدی‌ها، مولانا، ابن سینا، نظامی گنجوی، فارابی بابک خرمدین و... ، درصورتی که خاورشناسان و تاریخدانان ترکتبار بودن اقوام ذکر شده را همیشه رد کرده‌اند .

۷. تاختن به بزرگان و نام‌آوران فرهنگی و تاریخی کشورهای پیرامون به ویژه ایران

۸. دست بردن در جای‌نامها برای مصادره این نامها به سود خود: اورمو (ارومیه)، باکی (باکو)، فارسستان (ایران)، افشاریورد (خراسان)

از کسانی که چنین تفکراتی را القا می کنند کسی چون دکتر پروفسور زهتابی است . ( آخرین و معروفترین اثر دکتر پروفسور زهتابی کتاب «تاریخ دیرین ترکان ایران (ایران تورکلرینین اسکی تاریخی)» به ترکی است. وی در این کتاب مدعی شده‌است که از هفت هزار سال قبل ترکان در آذربایجان زندگی کرده‌اند. وی سومرها، ایلامی‌ها، کاسی‌ها، قوتتی‌ها، خزرها، لولویی‌ها، اورارتوها و غیره را از اقوام ترک آن زمان می‌نامد. وی می‌گوید :

می‌توان گفت که همه محققان تاریخ باستان برآنند که سومریان از آسیای میانه یعنی از موطن اصلی ترکان به بین النهرین مهاجرت کرده‌اند.

در کتاب آمده‌است که این اقوام ترک اختراعات مهمی همچون خط و چرخ و فلزات داشته‌اند. آنها بودند که روز را به ۲۴ ساعت و هر ساعت را به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه را به ۶۰ ثانیه تقسیم کردند. آنها بودند که دایره را به ۳۶۰ درجه تقسیم کرده و نسبت‌های مثلثاتی را کشف کردند و سرانجام اقوام ترک یاد شده بودند که برای اولین بار قانونگذاری را در جوامع خود وارد کردند.

کتاب که در عنوان خود عبارت «دکتر پرفسور محمدتقی زهتابی» را دارد, با مجوز وزارت ارشاد تاکنون چندین بار به زبان اصلی و ترجمه به فارسی تجدید چاپ شده‌است. محل اخذ عنوان «دکتر پرفسور» در کتاب ذکر نشده‌است ) .

 

 

پان ترکیست و جعل جغرافیا و جمعیت :

 

پان ترکیستها در آستانه زوال امپراطوری عثمانی درصدد برآمدند یک کشور یک دست ترک بسازند و بدین منظور اقلیت های غیر ترک را مجبور به مهاجرت از موطن اصلی خود کردند و بجای آنان ، اقوام ترک و یا اقوام ترک شده را به جای آنان ساکن کردند . در خلال این مهاجراندن ها که اغلب با خشونت و سبعیت و نیز تجاوز جنسی به زنان و دختران صورت می بست شمار قابل توجهی از اقلیت های غیر ترک به کام مرگ فرستاده شدند .

در ادامه ما به پنج نسل کشی اقلیت های غیر ترک که توسط پان ترکیستها به وقوع پیوست اشاره می کنیم .

 

کشتار ایرانیان :

یکی از اولین کشتارهای های ترکان ، کشتار ایرانیان از قرن پنجم تا قرن هفتم و هشتم است . متاسفانه این نسل کشی مغفول مانده است . نسل کشی و وحشی گری اقوام ترک تا حدی بوده است که اصطلاح ترکتازی در زبان فارسی برای بیان وحشیگری است .

سخن گفتن از کشتار ایرانیان توسط ترکان مجالی جداگانه و واسع می طلبد و نیازمند مقاله ای مجزا است اما ما در اینجا بخش هایی از شعر یکی از شاعران را که نشاندهنده ترکتازی و وحشیگری و کشتار ایرانیان به دست تیره ای از این اقوام زرد پوست مغول سان است ذکر می کنیم ، این قصیده غرا زبان حال اهل خراسان است خطاب به پادشاه زمان پسر خوانده سلطان سنجر که در سمرقند ساکن بود :

 

به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر

نامهٔ اهل خراسان به بر خاقان بر

نامه‌ای مطلع آن رنج تن و آفت جان

نامه‌ای مقطع آن درد دل و سوز جگر

نامه‌ای بر رقمش آه عزیزان پیدا

نامه‌ای در شکنش خون شهیدان مضمر

قصهٔ اهل خراسان بشنو از سر لطف

چون شنیدی ز سر رحم به ایشان بنگر

 

 

خبرت هست که از هرچه درو چیزی بود

در همه ایران امروز نماندست اثر

 

خبرت هست کزین زیر و زبر شوم غزان

نیست یک پی ز خراسان که نشد زیر و زبر

 

شاد الا بدر مرگ نبینی مردم

بکر جز در شکم مام نیابی دختر

 

مسجد جامع هر شهر ستورانشان را

پایگاهی شده نه سقفش پیدا و نه در

 

به خدایی که بیاراست به نامت دینار

به خدایی که بیفراخت به فرت افسر

 

که کنی فارغ و آسوده دل خلق خدا

زین فرومایهٔ غز شوم پی غارت‌گر

 

رحم‌کن رحم بر آن قوم که نبود شب و روز

در مصیبتشان جز نوحه‌گری کار دگر

 

 

رحم‌کن رحم برآن قوم که جویند جوین

از پس آنکه نخوردندی از ناز شکر

 

رحم‌کن رحم بر آنها که نیابند نمد

از پس آنکه ز اطلسشان بودی بستر

 

رحم‌کن رحم بر آن قوم که رسوا گشتند

از پس آنکه به مستوری بودند سمر

به دلیل همین یورش ها و قتل و غارت هاست که در زبان فارسی اصطلاح " ترکتازی " به معنای وحشی گری ، غارتگری و ناغافل هجوم آوردن است . جالب اینکه نظامی گنجوی که پان ترکیستها وی را ترک می دانند یکی از بیشترین بکاربرنده های اصطلاح ترکتازی است :

بر آن مه ترکتازی کرد نتوان

که بر مه دست یازی کرد نتوان

نظامی ، خمسه ، خسرو شیرین

می‌کرد بوقت غمزه سازی

برتازی و ترک ترکتازی

نظامی ، خمسه ، لیلی و مجنون

 

بر رهش عشق ترکتازی کرد

فتنه با عقل دست‌یازی کرد

 

نظامی ، خمسه ، هفت پیکر

کس از بیم شه ترکتازی نکرد

بدان لعبتان دست یازی نکرد

 

نظامی ، خمسه ، شرف نامه

 

 

حال تاریخ گذشته و فراموش شده کهن را فرو می گذاریم و به سراغ نسل کشی های پان ترک ها در قرن حاضر می رویم .

۱) نسل‌کشی ارامنه :

که خود ارمنی‌ها آن را جنایت بزرگ می نامند، به نابودی عمدی و از پیش برنامه‌ریزی شده جمعیت ارمنی ساکن سرزمین‌های تحت کنترل امپراتوری عثمانی در اثنای جنگ جهانی اول (۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی) توسط پان ترکیست های عثمانی و رهبران و پیروان قیام ترکان جوان اطلاق می‌شود. عملیات در قالب کشتارهای دسته‌جمعی و نیز تبعیدهای اجباری در شرایطی که موجبات مرگ تبعیدشدگان را فراهم آورد، انجام می‌پذیرفت. امروزه تعداد کل قربانیان نسل‌کشی ارامنه حدود یک و نیم میلیون نفر برآورد می شود. ( گرچه از آنجا که مقامات ترک اجازه وارسی آرشیو تاریخ جنگ را به گروه مستقل تحقیقاتی ندادند ممکن است این برآوردها چندان دقیق نباشد ) امروزه نسل کشی ارامنه به عنوان بزرگترین نسل‌کشی‌ قرن بیستم شناخته می‌شود.

در این واقعه علاوه بر دستگیری و اعدام ارامنه، جمعیت بسیار زیادی از مردان، زنان و کودکان ارمنی از خانه و کاشانه خود تبعید، بدون هیچ دسترسی به آب و غذا به قصد مرگ وادار به راهپیمایی در مسیرهای طولانی و بیابانی شدند. و متاسفانه به این هم اکتفا نشده و زنان و کودکان در طول تبعید کرارا مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی قرار گرفتند . دولت ترکیه علیرغم عدم انکار چنین واقعه‌ای از پذیرفتن این واقعه با عنوان «نسل کشی برنامه ریزی شده » سرباز می زند. ترکیه معتقد است که در آن سالها علاوه بر ارمنی‌ها ترکهای بی دفاع نیز قربانی آشفتگی‌ها شده‌اند.

اخراج ارامنه اغلب اوقات با غارت ، تجاوز جنسی و کشتار همراه بود . خیلی از اخراج شدگان کشته شدند ، یا از گرسنگی و بی سرپناهی در راه ارودگاه‌های نزدیک دیرالزور –شهری در نزدیکی رودخانه فرات در کشور سوریه امروزی – جانشان را از دست دادند . چندین هزار نفر از گرسنگی و بیماری در ارودگاه‌های اسرای جنگی –که در آنجا ساخته شده بود- جانشان را از دست داد ند .

محققان نسل کشی ی ارامنه توسط پان ترکیستها را به سه دلیل می دانند :

۱- به دلیل جغرافیایی : چرا که ارمنیان همچون دیواری آهنین میان ترکهای عثمانی و ترک زبانان قفقاز و اران و ترکان آن سوی دریای خزر بودند، قرار گرفته بودند. در واقع ارمنی ها تنها قومی بودند که در برابر تهاجم ترکان هویت خویش را حفظ کرده بودند و ترک نشده بودند .

۲- دوم اینکه ترکیه که در آستانه تولد از دل امپراطوری چند فرهنگی و دینی و غیرناسیونالیستی عثمانی بود برای اینکه بتواند کشوری یک دست و با هویت یکپارچه و کامل ترکی درست کند ناچاربود که اقلیت های بزرگ در این کشور را نیز نابود کند و یا به نحوی از کشور خود برانند.

۳- سوم اینکه پاره ای ارامنه برای ایجاد دولت مستقل در خاک ترکیه تلاش می کردند و از این رو مورد سوءظن مقامات ترک قرار گرفتند .

جنگ جهانی اول فرصت مناسبی به ترکان جوان داد تا از پوشش آن برای رسیدن به مقاصد خود بهره گیرند . و سرانجام در سال ۱۹۱۵ طی یک برنامه از پیش ریخته شده، نژادکشی ارمنیان را به مرحله اجرا درآوردند ( برنامه‌ای که به اعتقاد عده ای الگویی برای نازی‌ها در جنگ دوم جهانی شد ). نابودی ملت ارمنی توسط پان ترکیست ها و ترکان جوان ، که خود را از نسل گرگ خاکستری می دانستند ، به شکلی دقیق و محرمانه طرح ریزی و اجرا شد. در راس این طرح محمد طلعت پاشا وزیر کشور، اسماعیل انور پاشا وزیرجنگ و احمد جمال پاشا وزیر دریاداری ترکیه قرارداشتند. اینان برای پیشبرد هدف‌های خود به دولت آلمان وابسته شده بودند. دولت ترکیه برای اجرای این طرح کمیته‌ای سه نفره تشکیل داد که اعضای آن بهاالدین شاکر، شکری و دکترناظم بودند. این طرح در سال‌های ۱۹۲۳ - ۱۹۱۵ در ارمنستان غربی که تحت اشغال امپراتوری عثمانی بود، به اجرا در آمد و طی آن بیش از یک و نیم میلیون از مردم بی‌دفاع ارمنی از زن و مرد و پیر و جوان قربانی شدند و حدود یک میلیون نفر دیگر در سراسر جهان پراکنده شدند.

بنا بر این طرح نخست کلیه مردان ارمنی از ۱۵ سال تا ۵۰ سال را که توان داشتند، به بهانه بردن به جبهه‌های نبرد به ارتش فرا خوانده شدند. در آنجا آنها را خلع سلاح کرده و به گردانهای بیگاری در پشت جبهه منتقل کردند.

در ۲۴ آوریل ۱۹۱۵، حدود ۳۰۰ نفر از متفکران، نویسندگان، رهبران، و سیاست‌مداران ارمنی از جمله دانیل واروژان، سیامانتو، و روبن سواک در استانبول دستگیر و پس از انتقال به کشتارگاه‌ها بطرز فجیعی بقتل رسیدند. همچنین در همان روز حدود ۵۰۰۰ نفر از ارامنه بی دفاع را در استانبول به کشتارگاه فرستادند که این سرآغاز قتل عام دسته جمعی مردم بی دفاع ارمنی بود به ویژه مردانی که به‌عنوان سرباز در پشت جبهه به بیگاری کشیده شده بودند.

ترکان عثمانی در ۲۷ ماه مه ۱۹۱۵ قانون تبعید ارمنیان به موصل و سوریه را منتشر کردند. ماموران دولت، باشندگان شهرها و روستاهای ارمنی نشین را مجبور به جایی کرده و به دروغ به آنها گفته می‌شد که چون در منطقه جنگی قرار دارند می‌بایست برای حفظ جانشان به جاهای امن‌تری منتقل شوند. به آنها حتی فرصت نمی‌دادند که غذا و لوازم ضروری را با خود بردارند. آنان گروه‌های ارمنی را که بیشتر شان زنان، کودکان و سالخوردگان بودند، به طرف صحرای مرکزی سوریه درمنطقه درالزور درنزدیکی شهر حلب راندند که تعداد زیادی از کودکان، پیرزنان و پیرمردان در مسیر راه در اثر گرما، گرسنگی و تشنگی طاقت نیاورده و مردند. از سوی دیگر برای اجرای کامل کشتار ارمنیان مردان را از زن و بچه یشان جدا کرده، به طرز فجیعی قصابی می‌کردند و زنان و دختران جوان را برای نیات جنسی با خود می‌بردند. آنهایی هم که از خود مقاومت نشان می‌دادند، بطور وحشیانه‌ای می‌کشتند.

 

۲ ) نسل‌کشی یونانیان :

در طول جنگ جهانی اول و پیامدهای آن (۱۹۲۳-۱۹۱۴) که منجر به فروپاشی امپراتوری عثمانی گردید، پان ترکیست های عثمانی و ترکان جوان که در سودای ساخت کشوری جدید و با هویت کاملا ترکی بودند علاوه بر قتل و عام ارامنه دست به کشتار همه‌جانبهٔ جمعیت یونانی باقی‌مانده در امپراتوری عثمانی (که در آن زمان بیشتر در شمال آناتولی ساکن بودند) زدند. این عملیات شامل کشتار مردم عادی و تبعیدهای اجباری زنان و بچه‌ها نیز بود که در خلال این تبعیدها به دلیل نبود آذوقه و دشواری راه جان می‌باختند. بنابر منابع متعدد صدها هزار یونانی مستقر در عثمانی در خلال این تبعید اجباری توام با بی رحمی و قساوت جان باختند و تنها شمار کمی از نجات‌یافتگان به کشورهای همسایه به ویژه روسیه پناهنده شدند. با این حال پس از پایان جنگ‌های یونان و ترکیه (۱۹۲۲-۱۹۱۹) بیشتر بازماندگان نسل‌کشی در خلال قراردادهای میان دو کشور در سال ۱۹۲۳ از زمین‌های خود رانده شده و به یونان فرستاده شدند.

دولت کنونی ترکیه به عنوان وارث امپراتوری عثمانی، مدعی است که دلیل انجام این اعمال از سوی دولت عثمانی چیزی جز دفاع از خود نبوده‌است. دولت‌مردان ترکیه همچنین ادعا می‌کنند «از آن‌جایی که دولت عثمانی احساس کرده بود یونانی‌ها با کشورهای دشمن آن‌ها، از جمله روسیه همکاری می‌کنند یا به نفع آن به جاسوسی می پردازند با این کشتارها به دفاع از خود برخاسته‌است.

آناتولی یا همان آسیای کوچک، در زمان وقوع جنگ جهانی اول از نظر بافت جمعیتی نژادهای گوناگونی را در برمی گرفت که شامل ترک، کرد، ارمنی، یونانی، آشوری و یهودی می‌شد و این با آرمان پان ترکیست ها و ترکان جوان که خواهان کشوری کاملا ترک بودند منافات داشت لذا از فترت جهانی طی جنگ جهانی اول استفاده کرده به قتل و عام اقلیت هایی که احتمال داشت در آینده دردسر ساز شوند دست زدند.

در تابستان سال ۱۹۱۴ تشکیلات مخفی عثمانی متشکل از سردمداران دولت و افسران ارتش، دستور داد که تمام پسران جوان یونانی که تازه به سن سربازی رسیده بودند را از تراس و مناطق غربی آناتولی به عنوان کارگر به اردوگاه‌های کار اجباری منتقل کنند. مکان‌هایی که صدها هزار جوان یونانی جانشان را در آنجا از دست دادند. ارتش عثمانی در یک برنامه از پیش تعیین شده این جوانان را صدها مایل به مناطق داخلی آناتولی کشاند و آن‌ها را به اجبار به کارهایی همچون راهسازی، ساختمان‌سازی، حفر تونل و دیگر کارهای سنگین و دشوار می‌گماشت، ولی تعداد آن‌ها با گذشت زمان به شدت کاهش یافت که از دلایل آن می‌توان به سختی و دشواری کار، بیماری و از همه مهمتر رفتار خشن و مستبدانه مراقبان و افسران ترک اشاره کرد که گاه منجر به کشته شدن کارگران می‌گردید. این برنامهٔ کار اجباری بعدها به دیگر مناطق یونانی‌نشین آناتولی از جمله پونتوس (شمال آناتولی) نیز راه یافت.

اردوگاه‌های کار اجباری با تبعید باقی مردم یونانی از خانه‌هایشان به مناطق دوردست تکمیل می‌شد، به گونه‌ای که در خلال این پیاده‌روی‌های اجباری بسیاری به دلیل نبود آذوغه و خستگی در میان راه جان می‌باختند. همچنین در این بین برخی شهرها و روستاهای یونانی‌نشین توسط ترک‌ها محاصره شده و اهالی آن‌ها را قتل عام می‌کردند. به عنوان مثال می‌توان به قتل عام شهر فوکا اشاره کرد. این شهر که در غرب آناتولی و ۲۵ مایلی شمال غربی ازمیر واقع شده‌است در ۱۲ جون ۱۹۱۴ مورد حمله ترکان قرار گرفت به گونه‌ای که تمام ساکنان شهر اعم از مرد و زن و حتی بچه‌ها قتل عام شده و سپس اجساد آن‌ها را از بالای دیوار شهر به پایین پرتاب کرده بودند.

روش‌های متعددی مورداستفاده توسط ترکان عثمانی در نسل‌کشی یونانیان و ارامنه قرار گرفت که از آن جمله می‌توان به تبعیدهای اجباری قربانیان که بدون آذوغه و در مسافت‌های طولانی انجام می‌گرفت و نیز گرسنگی دادن به قربانیان در اردوگاههای کار اجباری اشاره کرد.

کشتار و تبعیدهای اجباری سامانمند و از پیش تعیین شدهٔ یونانیان مستقر در آناتولی توسط ترکان عثمانی (برنامه‌ای که در سال ۱۹۱۴ بدان جامهٔ عمل پوشانده شد) سبب ایجاد بستر اولیه برای جنایات مرتکب‌شده توسط هر دو ارتش ترکیه و یونان در خلال جنگ‌های یونان و ترکیه (۱۹۲۲-۱۹۱۹) شد. رشته جنگ‌هایی که با تصرف شهر ازمیر توسط نیروهای یونانی در می سال ۱۹۱۹ آغاز گشت و تا آتش سوزی بزرگ ازمیر در سپتامبر ۱۹۲۲ ادامه یافت. در این بین شماری از مردم ترک نیز درخلال تسلط نیروهای یونانی بر قسمت‌های غربی آناتولی (از مه ۱۹۱۹ تا سپتامبر ۱۹۲۲) مورد کشتار و جنایت قرار گرفتند. همچنین جمهوری‌خواهان ترک نیز به فرماندهی آتاترک در خلال جنگ چه قبل و چه پس از بازپس‌گیری شهر ازمیر(درسال۱۹۲۲) دست به کشتار گسترده مسیحیان به خصوص یونانیان و ارامنه مستقر در آناتولی زدند.

گزارش‌های زیادی به تشریح کشتارهای از پیش برنامه‌ریزی شده، تجاوز و تعدی به دختران و زنان و کودکان ، و سوزاندن آنها یا به فروش رساندن آنها می‌پردازند. همچنین در این یادداشت‌ها نام عوامل اصلی نسل‌کشی نیز به دفعات ذکر شده‌است که از مهمترین آن‌ها می‌توان به: «محمود شوکت پاشا»(نخست وزیر وقت عثمانی)، «رآفت بی»، «طلعت پاشا» و «انور پاشا» اشاره کرد.

بر اساس مدارک به‌جامانده، ترک‌ها از سال ۱۹۱۴ میلادی ۱٫۵۰۰٫۰۰۰ ارمنی و ۵۰۰٫۰۰۰ یونانی که شامل مردان، زنان و حتی کودکان بودند را با خونسردی تمام به طرز فجیعی سلاخی کردند. هر چند همانند تمام نسل‌کشی‌ها هیچ توافق نظری مبنی بر اینکه دقیقاً چه تعداد یونانی در نتیجهٔ برنامه نسل‌کشی ترکان عثمانی کشته شده‌اند وجود ندارد اما به طور جامع پذیرفته شده‌است که حدود ۵۰۰ هزار یونانی در خلال سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۳ در نتیجهٔ قتل عام‌ها و تبعیدهای اجباری جان خود را از دست داده‌اند.

در دسامبر سال ۲۰۰۷ انجمن بین‌المللی محققان نسل‌کشیبه عنوان اولین و خبره‌ترین سازمان در مورد مسائل نسل‌کشی مصوبه‌ای را به تصویب رساند که بر طبق آن کشتار یونانیان مقیم عثمانی به وسیلهٔ ترکان در طول سال‌های ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۳ رسماً «نسل‌کشی» خوانده شد. استفاده از واژهٔ «نسل‌کشی یونانیان» این موضوع را به اثبات می‌رساند که یونانی‌های مقیم عثمانی نیز به همراه دیگر گروه‌های اقلیت دینی و نژادی و زبانی منطقه از جمله ارامنه و کردها و آشوریان از اهداف پاکسازی‌های نژادی ترکان عثمانی بوده‌اند. این نتیجه در روز ۱ دسامبر ۲۰۰۷ به تصویب رسید و درنهایت در روز ۱۶ دسامبر گزارش رسمی آن توسط انجمن (IAGS) برای عموم مردم پخش گردید. مصوبهٔ سازمان (IAGS) با رای موافق اکثریت اعضای انجمن به تصویب رسید. با این حال تعداد اندکی از اعضای انجمن معتقد بودند که اعلام رسمی چنین نتیجه‌ای هنوز نیازمند تحقیقات تخصصی بیشتری است.

تا کنون بناهای یادبود متعددی به منظور گرامی‌داشت یاد و خاطره حدود ۵۰۰ هزار قربانی نسل‌کشی در سرتاسر یونان برپا گردیده‌است. همچنین در برخی کشورهای دیگر از جمله آلمان، کانادا، ایالات متحده، قزاقستان و اخیراً استرالیا نیز تندیس‌ها و بناهایی بدین منظور ایجاد شده است .

۳ ) نسل کشی کردها :

نسل کشی سومی که با رهبری گروه ترکان جوان و پان ترکیست ها به منظور از بین بردن هویت غیر ترکها و اخراج آنها از سرزمین اجدادیشان و جایگزینی ترکها بجای آنها صورت گرفت نسل کشی کردها بود. ترکان جوان این برنامه را در طول جنگ جهانی اول اجرا کردند که در طی آن ۷۰۰ هزار کرد مجبور به جابجایی اجباری شدند که در میان این جابجایی‌های اجباری ۳۵۰ هزار نفر از آنان از بین رفتند. کردها توسط گروه ترکان جوان مجبور به راهپیمایی‌های مرگ‌آور شبیه به آنچه برای ارامنه اتفاق افتاد شدند.. کشتار ۳۵۰ هزار کرد به درستی نشان می دهد که آنچه سبب نسل کشی ارامنه و یونانیان شد نه غیر مسلمان بودن آنان بلکه غیر ترک بودن آنها بوده است و اساسا لاییک های پان ترک تعصب و غیرتی به اسلام نداشتند که حال بخواهند کسانی را به دلیل غیر مسلمان بودن به قتل رسانند.

۴ ) نسل کشی آشوریان :

به کشتار جمعی آشوریان در دولت عثمانی گفته شود. این نسل‌کشی تحت حکومت ترکان جوان و نیروهای عثمانی صورت گرفت. آسوریان شمال میانرودان بویژه منطقه حکاری و ارومیه توسط نیروهای عثمانی میان سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ مورد کوچ اجباری و قتل‌عام واقع شدند.

گر چه دلایلی که برای این کشتارها ارائه می‌شود متفاوتند، اما به نظر می رسد همان دلایلی که منجر به کشتار یونانی ها و ارامنه و اکراد شد ، منجر به کشتار آشوریان هم شد یعنی چون پان ترکیستهای ترکیه، معتقد بودند مردم غیر ترک از قبیل ارمنی ها و یونانی ها و کردها و آشوری ها تهدیدی برای هویت ملی و ناسیونالیستی ترکیه بشمار می‌آیند و به این علت شمار زیادی از آنها را به تبعید و کوچ اجباری توام با شدت و غلظت و ذلت و تجاوز و تعدی جنسی واداشتند . در این جابجایی انسان‌های فراوانی از بی‌آبی و گرسنگی تلف شدند. ترکیه این مسئله را اتفاقی و ناخواسته عنوان می‌کند.

نویسنده ایرانی، محمدعلی جمال‌زاده که در آن زمان از برلین رهسپار بغداد بوده این رویدادها را از نزدیک دیده و مشاهدات خود را ثبت کرده است. همچنین عبدالحسین شیبانی وحیدالملک در کتاب خود به نام خاطرات مهاجرت (ص ۸۷) مشاهدات عینی خود در این باره را باد کرده و از کوچاندن اجباری مردم مسیحی از سوی عثمانیان و بدرفتاری و تلف شدن زنان و کودکان در بیابان شمال سوریه گزارش می‌دهد.

 

۵ ) نسل کشی علوی ها :

طی سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۸ در مناطق کرد نشین ترکیه از جمله استان تونج‌ایلی، استان الازیغ،استان بینگول جنبشی به رهبری سید رضا آغاز گردید که توسط دولت ترکیه با شدت تمام سرکوب شد. در این سرکوبی که به کشتار درسیم معروف است و می توان آن را نسل کشی علوی ها نام برد ، تعداد ۶۵،۰۰۰-۷۰،۰۰۰ کرد علوی کشته و هزاران نفر نیز تبعید شدند.

همچنین این جنبش دلیلی است بر نگاهی که دولت ترکیه تا سال ۱۹۹۱ بر کردها داشته‌است. در تلاشی برای انکار هویت کردها دولت ترکیه تا سال ۱۹۹۱ کردها را جزو ترک‌های کوهستانی رده بندی می‌کرد.

 

نتیجه و سخن پایانی :

در خصوص آنچه ما در این مقاله آوردیم تذکر چند نکته ضروری است : اول اینکه اکثر مطالب ما با استفاده و استناد از مدخل های متعددی در دانشنامه آزاد " ویکی پدیا " است که منابع آن در ذیل هر مدخل نیز ذکر شده است و علاقه مندان می توانند به آن منابع و مآخذ مراجعه کنند .

دوم اینکه شاید این پنج نسل کشی برای عده ای ثقیل بیاید اما اگر توجه کنیم که پان ترکیستها خود را از نسل گرگ خاکستری به نام " آسنا " می دانند دیگر این سبعیت ها و تجاوزها و آدم کشی ها جای شگفتی ندارد چون سبعیت در ذات گرگ هست و اقتضای طبیعتش می باشد.

سوم اینکه قصد ما این است که نشان دهیم پان ترکهایی که امروز متاسفانه به دلیل سر بالا رفتن آب مدعی فرهنگ و تمدن و قدمت تاریخی و پیشرفت کنونی شده اند دستشان به چه جنایتهایی آنهم در قرن بیستم ، و نه مثلا در هزار سال ، پیش آلوده است .

چهارم اینکه دولت اشغالگر و جعلی ترکیه ( دولت ترکیه از لحاظ جعلی بودن شباهت زیادی به اسراییل دارد که با اخراج ساکنان اصلی سرزمین آناتولی ، یعنی یونانی ها و رومی ها در غرب آناتولی و ارمنی ها و کردها در شرق آناتولی ، برای خود کشور دست و پا کرد با این تفاوت که یهودیان در گذشته دور واقعا در فلسطین ساکن بودند در حالیکه ترک ها جایگاه اصلیشان سین کیانگ چین است و هیچ گاه در خاورمیانه جایگاهی نداشتند ، البته شباهت دیگر ترکیه به اسراییل این است که ترکیه نیز همانند اسراییل غده سرطانی منطقه است که رشدی سرطان وار دارد و در ترکیزه کرده مناطق دیگران قدرتی عجیب و سرطانی دارد ).

به هر تقدیر ترکیه برای یکصدمین سالگرد تشکیلش برنامه های متعدد و مفصلی در دست دارد که جا دارد ما ایرانیان به شدت مراقب عملکرد این دولت جعلی جدید باشیم وگرنه بازنده اصلی در بازی قدرت طلبی ترک ها خواهیم بود .

پنجم اینکه ملت ایران علی رغم داشتن دشمنی و بغض نسبت به پان ترکها و پان عربها و پان احمق های دیگر ، در طول تاریخ دستش به هیچ جنایت بزرگ و نسل کشی و... آلوده نیست و نه تنها آلوده نیست بلکه ۲۵۰۰ سال پیش کوروش ذوالقرنین محبوب خدای قرآن اولین بیانیه حقوق بشر را اعلان می کند و این نشان می دهد که ملت ایران ملت با فرهنگ و متمدنی است .

و نکته آخر این که جا دارد ۱۲ مهرماه ، که برابر با ۱۶ تشریتو بابلی است ، و سالگرد ورود کوروش ذوالقرنین به بابل و آزادی قوم یهود و صدور بیانیه معروف به بیانیه حقوق بشر کوروش است ؛ به عنوان روزِ " مهر و مروت و مدارا " نامگذاری شود ، به ویژه آنکه ۱۲ مهرماه مصادف با ایام جشن مهرگان نیز می باشد و مهم تر از آن سالروز میلاد مظهر مروت و فتوت ، حضرت علی (ع) نیز به سال شمسی ۹ مهرماه می باشد ، بنابراین اعلام روز ۱۲ مهرماه به عنوان روز " مهر و مروت و مدارا " کاملا تناسب دارد و زیبنده است .

 

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : آرش قلمدار
تاریخ : پنج شنبه 3 خرداد 1397
نظرات